سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اخلاص، رازی از رازهای من است که آن را به قلب هریک ازبندگانم که دوستش داشته باشم، می سپارم . [رسول خدا صلی الله علیه و آله ـ به نقل از جبرئیل از خداوند نقل می کند ـ]
کل بازدیدها:----67157---
بازدید امروز: ----4-----
جستجو:
مناسبت - چهاردیواری
  • درباره من
  • موضوعات وبلاگ
  • لینک دوستان خاص
    دست یاری
    تصویر
  • لینک دوستان من
  • لوکوی دوستان من

  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • آوای آشنا
  • زنده ایم . شکر
    نویسنده: سونیا-سوندوسی شنبه 86/1/25 ساعت 9:29 عصر

     

    راستش اومدم بگم زنده ام . شکر .

    حرف باسه گفتن دادا زیادس . ولی گوشی نامحرمم زیادس .

    ادامه مطلب...

    نظرات دیگران ( )

  • سال نو مبارک .
    نویسنده: سونیا-سوندوسی پنج شنبه 86/1/2 ساعت 2:32 عصر

    شاد باشید و همیشه سلامت .


    نظرات دیگران ( )

  • کِی حلقه شود در گردن یار ...
    نویسنده: سونیا-سوندوسی جمعه 85/4/23 ساعت 6:50 صبح

         

     

    کی حلقه شود در گردن یار

    این دست به گردن بسته ی ما

    ای شمع جهان افروز بیا

    وی شاهد عالم سوز بیا ...... 

                  

    این روزا همش حرف حرف روز مادر بوده . حرف روز زن . حرف هدیه روز مادر ........

    میدونم مثل من عزا گرفتی چه کنی . عزیز غمت نباشه یکی دو روز دیگه وقت هست . نهایتش اگه مخت و جیبت با هم سازش نکردن حلالش یه دسته گل رز و بس .

    ولی بازم فکر کن شاید دلت با جیبت همکاری کرد و راهی برای شاداب نمودن مادر عزیزتر از جانت بهت نشون داد .....

     

    ساده باش و پشت سر مادرت راه برو .....مثل اینا .....

     

                

     این روزا روز عیدی گرفتن هم هستا ........

    یادت نره سراغ بزرگترا حتما بری . عیدی از دستت نره .......

     گفتم که نگی نگفتی . یادت نره . حتما سراغ عیدی بگیری .

    دستهای تشنه ی ما یا صاحب الزمان به چشمان پر محبت توست . میلاد مادرت زهرا (س) مبارک .

    آقاجون عیدی یادت نره .

     


    نظرات دیگران ( )

  • سلام بر ام البنین . مادر چهار سرباز هاشمی ......
    نویسنده: سونیا-سوندوسی جمعه 85/4/16 ساعت 10:8 عصر

          .

     

     

    ( به مناسبت سیزده جمادی الثانی ، وفات این بانوی ارجمند )

     

     

     

     

    بعد از به دل نشاندن داغ چهار سرو

    دلبستگی به واژه  " ام البنین نداشت

    دستهات اگه نرده های بقیع رو لمس کرده باشه میدونی ......... دیدی ...

    اونجا دلت با ام البنین خیلی حرفها زده . آخه تو فقط تونستی ام البنین رو از نزدیک ببینی . مرقد مطهرش نزدیک نرده هاست ... و مزار مطهر چهار امام کمی با فاصله و دور از نرده هاست . البته اونجا که میرسی . بیشتر دلت تو رو به زیارت میبره . ولی همون دلت وقتی به کنار ام البنین میرسه . با زبان بی زبانی می پرسه از ام البنین .که مادر سردار رشید سپاه ثارالله . کجا به آرامش میرسم. کجا بشینم . به کجا چشم بدوزم تا این امواج خروشان کمی آرام بشن . کجاست . خانم فاطمه زهرا (س) کجاست ؟ تو میدونی . بگو کجاست ؟........

     

    با خاک حرف می زد و بر خاک می نشست

    حاجت به ناز شهیر روح الامین نداشت

    می گفت : ای دلاور نستوه ! ای رشید !

    خورشید نیز صبر و رضا بیش از این نداشت

    عباس من ! که لاله عباسی منی !

    ای کاش دل به داغ فراقت یقین نداشت

    ای ساغی حرم ! که عتش تشنه ی تو بود

    ساغی به جز تو . سلسله "یا "و " سین " نداشت

     

    عباس من ! شنیده ام افتاده ای ز اسب

     تاب تحمل تو مگر صدر زین نداشت ؟!

     

    بر دست و بازوی تو علی بوسه داده بود

    کس چون تو بازوان غرور آفرین نداشت

     ام البنین مادر سردار رشیدیست که من و تو بارها و بارها در لحظه های بی کسیمون بهش متوصل شدیم ...... به عباس علمدار کربلا .....


    نظرات دیگران ( )