.
( به مناسبت سیزده جمادی الثانی ، وفات این بانوی ارجمند )
بعد از به دل نشاندن داغ چهار سرو
دلبستگی به واژه " ام البنین " نداشت
دستهات اگه نرده های بقیع رو لمس کرده باشه میدونی ......... دیدی ...
اونجا دلت با ام البنین خیلی حرفها زده . آخه تو فقط تونستی ام البنین رو از نزدیک ببینی . مرقد مطهرش نزدیک نرده هاست ... و مزار مطهر چهار امام کمی با فاصله و دور از نرده هاست . البته اونجا که میرسی . بیشتر دلت تو رو به زیارت میبره . ولی همون دلت وقتی به کنار ام البنین میرسه . با زبان بی زبانی می پرسه از ام البنین .که مادر سردار رشید سپاه ثارالله . کجا به آرامش میرسم. کجا بشینم . به کجا چشم بدوزم تا این امواج خروشان کمی آرام بشن . کجاست . خانم فاطمه زهرا (س) کجاست ؟ تو میدونی . بگو کجاست ؟........
با خاک حرف می زد و بر خاک می نشست
حاجت به ناز شهیر روح الامین نداشت
می گفت : ای دلاور نستوه ! ای رشید !
خورشید نیز صبر و رضا بیش از این نداشت
عباس من ! که لاله عباسی منی !
ای کاش دل به داغ فراقت یقین نداشت
ای ساغی حرم ! که عتش تشنه ی تو بود
ساغی به جز تو . سلسله "یا "و " سین " نداشت
عباس من ! شنیده ام افتاده ای ز اسب
تاب تحمل تو مگر صدر زین نداشت ؟!
بر دست و بازوی تو علی بوسه داده بود
کس چون تو بازوان غرور آفرین نداشت
ام البنین مادر سردار رشیدیست که من و تو بارها و بارها در لحظه های بی کسیمون بهش متوصل شدیم ...... به عباس علمدار کربلا .....