سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا کس که بامدادى را دید و به شامگاهش نرسید ، و بسا کس که در آغاز شب بر او رشک بردند و در پایان آن نوحه کنانش گریستند و دریغ خوردند . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----68505---
بازدید امروز: ----7-----
جستجو:
دلی که توش رخت میشورن . - چهاردیواری
  • درباره من
  • موضوعات وبلاگ
  • لینک دوستان خاص
    دست یاری
    تصویر
  • لینک دوستان من
  • لوکوی دوستان من

  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • آوای آشنا
  • دلی که توش رخت میشورن .
    نویسنده: سونیا-سوندوسی سه شنبه 85/9/21 ساعت 9:36 عصر

     

     

     دلم این روزها آنچنان آشفته بازاریست که قابل وصف نیست . سرم این روزها آنچنان پر از افکار گوناگون از نژادهای متفاوت هست که ...

    نمی دونم . نمی دونم کدومشون رو چطور ...

    آشفته بازاریست . ناگفتنی .

    از خیلی ها متفنرم . از خیلی ها حالم به هم می خوره . خیلی ها برام بود و نبودشون برام دیگه فرقی نمی کنه . خیلی ها بهم لطف دارن و مدیون خیلی های دیگه هستم .

    دنیای عجیب غریب و آشفته بازاریست .نمیدونم چرا ولی این دنیا همیشه برای من یا راکد بود یا شتابش با شتاب نور برابرای میکرده . منم که هیچ موقع عادت به نشستن نداشتم یه جورایی مجبور بودم به حرکت با همون شتاب حتی اگه از توانم خارج بوده .

    دنیای عجیب غریب و نامردیست . در زد و اومد توی دفتر . ( راستش زیاد رو به دیگران نمیدم  . نه به خاطر اینکه خوشم نمیاد که سنگ صبور دوستام باشم . نه .....راستش به این خاطر که میترسم منم قاتی ماجراهاشون کنن . از این تجربه ها داشتم و زخم خوردشم هستم . ) اومد تو دم به گریه بود . ( کلا آدم ساکت و بی زبونیه ) بی مقدمه شروع کرد . که دیگه نمیخوام برم دانشگاه پرسیدم : چراااااا؟

    درد و دلهاش رو  کرد . دیگه دل برام نمونده ... به خدا نمیدونم چی بگم . چی بنویسم . تا یه کم . یه کم این دلسوراخ سوراخ و بی درمون من کمی علاج پیدا کنه .

    چند وقتیه . دوباره نمک ریخته روی زخمهای کهنه ی من . زخمهای فراموش شده ی دل من .

    دوباره یکی چنگک برداشته و جای زخمهای قدیمی دل مرده ی منو شخم زده اونم عمیق ......

    همه ی اینها داره وقتی اتفاق میوفته که من باید مثلا در آرامش روحی و دور از مسائلی که ذهنم رو مشغول کنه به کار و بار و زندگیم برسم .

    این وسط ملت یادشون میوفته میخوان برن خوش گذرونی  و کار و زندگی معمولیشونم میریزن روی کله ی سونیای بی زبون .

     فقط

                      به امید دستهای یاریگر مهدی فاطمه . گل نرگس .


    نظرات دیگران ( )