ماه رجب ماه شکوفه کردن درخت دل من و تو هم رسید .........
هییییییی
بیداری ؟
یادت باشه . تو هم من رو صدا بزنی ......
امشب دستهام رو بردم بالا و ...
خیلی کوچولوم ....
هرچی فکرش رو میکنم میبینم . خیلی کوچولوتر از این حرفهام که بخواهم در محضر خدا از اونچه بر من میگذره و ازش ناراضیم شکایت کنم . هر چی فکرش رو میکنم میبینم قد این حرفها نیستم .
آخه خدایا . مگه من بنده ی ضعیف و ناتوان تو نیستم ؟ من بنده ی هستم با دلی کوچک . ...دلی کوچک ....... خب آخدا همین دل کوچیکمه که کار دستم میده .
خدایا امشب میخوام یه کمی بی پرده تر باهات حرف بزنم
اجازه هست ؟
خدایا . خیلی گناه کارم . اینو خودم خیلی خوب میدونم . خیلی پر رو هستم . این رو هم خوب میدونم ... ولی
خدایا تو خیلی بخشنده ای . اینو ایمان دارم . تو خیلی مهربانی . این رو هم ایمان دارم ...
خدایا تنهایی بیش از اونچه که بتونم تصورش رو بکنم درد آور شده . زخمش عمیق تر از اونیست که من بتونم تحملش کنم ........ سخت .
اینکه آدم کنار مثلا عزیزترین کسانش باشه ولی هر روز تنهاتر از دیروز .
تنهایی از اونجهت که نتونم حرف دلم رو بی پرده بزنم . نتونم آنچه ذهنم رو به شدت به خودش مشغول کرده برای کسی بگم .......
خدایا ... سخت شده زندگی . زخمهایی به دلم نشسته که مرحمی براش پیدا نمیکنم . خدایا کاش بیشتر تحویلم میگرفتی . خدایا خودت میدونی من دل کوچیکتر از اونی هستم که بتونم رنج این زخمها رو تحمل کنم . خدایا ...........
خدایا هزاران حرف .......
ماه رجب هم آمد .
ماه رجب ....خدایا چقدر وقتی دیشب تلوزیون تصاویری از مسجد الحرام و خانه خودت نشون میداد حسرت میخوردم . خیلی حسرت طواف دور خانه ی تو رو دارم . چقدر وقتی خبرنگار صدا و سیما از اوضاع بغداد گزارش میداد حسرت زیارت حضرت امام علی (ع) و امام حسین (ع) رو میخوردم ......خدایا تشنه ام ....تشنه ......
خدایا میگن امشب . شب جمعه تو در رحمتت رو به روی خیلیها باز میگذاری ......
خدایا ........